جدول جو
جدول جو

معنی بست بند - جستجوی لغت در جدول جو

بست بند(بَ بَ)
دهی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 108هزارگزی شمال باختر لار در دامنۀ شمالی کوه فلات ونک قرار دارد. هوایش گرم با 104تن سکنه. آبش از چاه. محصول آنجا غلات، لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری صنایع دستی اهالی قالی بافی و ییلاق طوایف ترک است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بستاوند
تصویر بستاوند
ویژگی زمین پشته پشته، زمین ناهموار، بشاورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خسته بند
تصویر خسته بند
پارچه، نوار و مرهمی که بر روی زخم و جراحت می بندند، شکسته بند
فرهنگ فارسی عمید
آنچه از چوب یا سنگ یا خشت وگل در پشت دیوار شکسته درست کنند که دیوار نیفتد، کوله بار یا چیز دیگر که کسی بر پشت خود ببندد، پشت بست، مقداری خوراک که در مهمان خانه ها و چلوکبابی ها پشت سر خوراک اول برای کسی که هنوز سیر نشده بیاورند، آب یا غذای رقیق که پس از خوردن دارو بخورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
عمل بستن چیزی، بستن چیزهایی در جعبه یا قوطی یا لفافه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بره بند
تصویر بره بند
کسی که گوسفند یا قوچ جنگی بر آخور ببندد و پروار کند، کنایه از کسی که در کاری زبردستی و مهارت دارد، ماهر، زبردست، برای مثال چو گرگت دراند گزند سخن / نباشی اگر بره بند سخن (ظهوری - لغتنامه - بره بند)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماست بند
تصویر ماست بند
کسی که ماست مایه بزند، کسی که ماست درست می کند
فرهنگ فارسی عمید
(دِ خوَش / خُش کُ)
هسبند. رجوع به هسبند شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بست وبند
تصویر بست وبند
استحکام وضبط وربط
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که مایه ماست رابشیر زند تا ماست ببندد آنکه از شیرماست و کره درست کند: نبندد لب از جستجوی پنیر دهد ماست بندش اگر جوی شیر. (ملاطغرا آنند)
فرهنگ لغت هوشیار
نای (نی) هفت بند. نیی که دارای هفت بند باشد که آوازآن رساتراز دیگر نی هاست. گیاهی ازتیره ترشک هاکه علفی ویک ساله است. برخی گونه های آن دارای ساقه بالارونده میباشند برگهایش متناوب وگلهایش کوچک وصورتی ومنفردند. این گیاه بحالت وحشی دراکثر مزارع وراضی بایرواماکن مساعداغلب نقاط زمین منجمله ایران میروید گیاهی است که خاصیت ضداسهال واسهال خونی داردو قابض است. دراستعمال خارجی جهت مداوای زخمها ازکوبیده برگهایش شبط الغول علف هفت بند عصی الراعی ضدپیوند سرخ مرز سرخ مرد
فرهنگ لغت هوشیار
دیواری که پشت دیوار دیگر برای نگاهداری آن بنا کنند، آب یا شربت یا غذایی که پس از دارو یا شربت یا غذای اولی خورند و نوشند، مدد معین ردیف ذخیره (سپاه)، متمم مکمل: پشت بندش را هم بیاور، (بازی ورق) ورقی که بر اعتبار ورقهای دیگر افزاید: پشت بندش آس است -6 متعاقب
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که گوسفند و قوچ جنگی را در آخور بندد و او را پروار کند، زبردست ماهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بست زدن
تصویر بست زدن
تکه های چینی شکسته را بوسیله ای بهم چسباندن: (بند زن بکاسه چینی چهار بست زد)، کوبیدن پاره ای فلزی برای استحکام بصندوق و غیره: (صندلی ما شکسته بود بست زدیم)، نصب یک بست تریاک بوافور و کشیدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستاوند
تصویر بستاوند
زمین ناهموار
فرهنگ لغت هوشیار
عمل بستن اشیا (مانند میوه و غیره) بصورت جعبه ها و قوطی ها و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغل بند
تصویر بغل بند
ریسمان یا طنابی که در زیر بغل بسته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخت بند
تصویر تخت بند
محبوس در بند افتاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشت بند
تصویر پشت بند
((~. بَ))
هر آن چیزی که پشت دیوار شکسته قرار دهند تا دیوار نیفتد، آب یا شربت یا غذایی که پس از خوردن دارو بخورند، کوله بار، بلافاصله، بی درنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست بند
تصویر دست بند
((~. بَ))
النگو، آلتی فلزی که بر دست مجرمان و متهمان زنند، نوعی رقص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بست زدن
تصویر بست زدن
((بَ زَ دَ))
پیوند زدن، تریاک کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بستاوند
تصویر بستاوند
((بُ وَ))
زمین پشته پشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
((~. بَ))
عمل بستن اشیا به صورت جعبه ها و قوطی ها و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
آنکیستمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
Containerization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
conteneurisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
контейнеризация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
Containerisierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
контейнеризація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
konteneryzacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
集装箱化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
contêinerização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
containerizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
contenedorización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بسته بندی
تصویر بسته بندی
containerisatie
دیکشنری فارسی به هلندی